شعر جدیدم (1)
فقط یه خواهش چون هنوز نفروختمش نمی خوام زیاد لو بره
به عشق همتون نوشتم و گذاشتم امید وارم لذت ببرید
مرسی دوستون دارم
اونیکه براش میمردم رفت و دیگه مال من نیست
می دونست چقدر می خوامش اما گفت دست خودش نیست
وقتی اون روز زیر بارون دستاشو آروم گرفتم
زیر لب بهم میگفت باز با تو عشقم جون گرفتم
میون دستای گرمش عشقی بود مثل ستاره
کاشکی اون بازم بیاد و روی قلبم پا بذاره
من نتونستم بفهمم عشق من بود یا غریبه
اما احساسم بهم گفت عزیزم اون بی رغیبه
کاشکی اون دلتنگی هاشو بزاره پای جونیم
عزیزم ، عشقم بیا و بیا تا با هم بمونیم
حسرت عشق من و تو مثل شعرای کتابه
کی نتونسته بفهمه عشق ما مثل سرابه
توی اون شب های سردی که من و تو عاشقونه
زیر بارون راه میرفتیم حس به حس شونه به شونه
اون شب هم مثل همیشه گریه کردی تا شقایق
من با تو راهی شدم تا گل رز ، قرمز و عاشق
میدونم یادت نمونده اون همه خاطره هامون
پس نگو من با تو هستم این همه من و بسوزون
(بنیامین)
سلام به همه ی دوستان عزیزم!